حسن سبیلان اردستانی

سایت شخصی
حسن سبیلان اردستانی
نویسندگان

اینترنت و عِرق ملی: تحلیل نظری

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۰ ب.ظ

اینترنت و عِرق ملی: تحلیل نظری

نویسنده: اورن سافر 
مترجم: پایگاه اطلاع‌رسانی سیستم‌یار 

چکیده
افزایش میزان محبوبیت اینترنت اغلب عاملی فرسایشی برای به‌کارگیری رسانه‌های ملی تلقی می‌شود. این مقاله با ارزیابی انتقادی این فرضیه قصد دارد تا میزان استفاده از رسانه‌های اینترنتی را بررسی کند. این بررسی در قالب دو نظریه رسانه سنتی ـ که نقاط اهمیت اصلی در فهم نقش‌های ساختاری و مولد رسانه در حیطه ملی شناخته می‌شوند ـ انجام می‌پذیرد: تشریفات استفاده هم‌زمان، در کنار بررسی تأثیرات آن بر پنداشت جوامع و گفتمان رسانه‌ها، همراه با پنداشت ملی غالب از آنها. به عقیده نگارنده، عنصر تشریفات استفاده از رسانه رو به کاهش است. در صورتی که پدیده نوظهور استفاده از شبکه، مطالب منتشر شده در وب سایت‎ها، و اولویت‎ها و رفتارهای کاربران، انعکاس گفتمان ملی‌اند.
با توجه به گسترش رسانه‌های جدیدی که می‌توانند تأثیراتی مشابه اینترنت بر جامعه داشته باشند (مانند آی‌پی تی‌وی یا = آی پی مدیا) بررسی این پدیده‌ها می‌تواند منظر روشن‌تری را پیش روی مهندسان فرهنگی کشور قرار دهد.
کلیدواژگان: اینترنت، ناسیونالیسم، رسانه، تلویزیون.


در دهه‌های اخیر تغییرات بسیاری در فن‌آوری ارتباطات به وقوع پیوسته است که این تغییرات سؤالات فراوانی درباره تأثیر رسانه بر عِرق ملی پدید آورده‌اند. پیشرفت در زمینه‌ فن‌آوری ارسال و انتقال، مقررات‌زدایی، و افزایش پدیده تجاری‌سازی ـ که به سبب روحیه لیبرالیسم و خصوصی‌سازی به وجود آمده ـ موجب افزایش رو به رشد کانال‌های خبرگزاری شده است. برخی معتقدند این پدیده سبب فرسایش تجربه مشترک مخاطبان رسانه‌ شده است که در این صورت ایجاد چندپارگی اجتماعی و کاهش قدرت آژانس‌های ملی برای کنترل مفاهیم عرضه شده توسط رسانه‌های مختلف اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. (Katz, 1996; Roosvall & Salovaara-Moring, 2009) برای مثال، بنا بر گفته کاتز، اگرچه تلویزیون پیش‌تر یکی از ابزارهای اصلی برای عرق ملی شناخته می‌شد، امروزه با وجود امکان ایجاد صدها کانال‌ مختلف، امکانات ضبط کردن و قابلیت‌هایVOD اجازه می‌دهد تا افراد هرجا که راحت باشند، به مصرف محتوی دیداری ـ شنیداری بپردازند. (Katz, 2009)
به نظر می‌رسد با افزایش محبوبیت اینترنت به عنوان کانال رسانه‌ای جهانی، نقش رسانه به عنوان افزایش‌ دهنده عرق ملی در خطر قرار دارد. (Carey, 1998) اینترنت این قابلیت را دارد که برای خود هویتی به عنوان جامعه متقابل ملی ایجاد کند. براساس این خط فکری، ذات بی‌حد و مرز اینترنت با از بین بردن قیدها و پیوست‌هایی که فرد را به مکان، زبان و فرهنگ ملی خویش پیوند می‌دهند، همگونی هویت‌های ملی ـ فرهنگی را ـ که براساس پدیده‌هایی چون تصورات و افسانه‌های مشترک به وجود آمده‌اند ـ از بین خواهد برد. رشد سریع اینترنت با گرایش‌های دیگری همراه شده است که به نظر می‌رسد به تقلیل سلطه می‌انجامند. از این قبیل گرایش‌ها می‌توان به اتحادیه اروپا و نفتا و همچنین اتحادیه‌های بین‌المللی اشاره کرد. علاقه روزافزون به مبحث مرزهای ملی و امکان از هم پاشیدن آنها در دوره رسانه مدرن به ایجاد مفاهیمی چون «مرگ فاصله‌ها»، «پایان جغرافیا» و جهانی «بدون مرز» یا «تخت» منجر شده است (Antonsich, 2009; Friedman, 2005; Graham, 1998) . بِک (2002) پیشنهاد می‌کند که به جای یک چشم‌انداز بین‌المللی به عنوان یک واحد تحلیلی برای بررسی پویایی‌شناسی، ساختارها و مناقشات اجتماعی باید از شیوه ایالات بین‌المللی استفاده شود.
دوگانگی پدید آمده میان انسجام قوی که رسانه سنتی ایجاد می‌کند و ضعیف شدن آن در محیط رسانه‌ای جدید هنوز هم نیازمند ارزیابی است. ابتدا باید در این دیدگاه که رسانه جمعی در گذشته اثر ملی همگونی داشته است مقداری تأمل کرد. مشاهدات ماریکا مادیانو، بدون در نظر گرفتن اینکه مخاطبان ـ اعم از افراد یا گروه‌ها ـ اقدام به تحلیل داده‌های رسانه خواهند کرد یا خیر، نشان می‌دهد که این درک از مسئله از این فرضیه قوت می‌گیرد که تمام رسانه‌ها قوی هستند. (Hall, 1993; Madianou, 2005; Morley, 1980) دوم، نیک کولدرای اعتقاد دارد که لزوماً نمی‌توان پنداشت که افزایش ارتباطات چندشبکه‌ای به کاهش جهانی همگونی ملی منجر می‌شود. تغییرات در نقش ملی رسانه، براساس عوامل مختلف فرهنگی هر ملت مثل زبان، یا قوت یا ضعف صنعت رسانه‌ ملی و محلی ممکن است در هر جامعه متفاوت باشد.Couldry, 2000) p. 187) حتی در حیطه‌هایی که نهادی فراملی مانند اتحادیه اروپا در حال ظهورند، نهادهای ارتباطی ملت‌ها که به زبان ملی آنها پخش می‌شود، می‌تواند باعث حفظ پویایی آن ملت بشوند. این اتفاق درست در مقابل رشد آرام و ناموفق حوزه عمومی ارتباطات اروپایی قرار می‌گیرد. (Schlesinger, 1999) بخش سوم و احتمالاً مهم‌ترین بخش بحث در این مقاله، نگاه به این موضوع است که پیشرفت‌های سال‌های اخیر همواره این فرضیه را به چالش کشیده‌اند که فن‌آوری‌های جدید رسانه‌ای، مانند اینترنت، زیرساخت‌های عرق ملی را تحلیل می-برد. (Mihelj, 2011) در حالی که این فن‌آوری‌ها با گشایش در ورای فضای ملی، در مصرف رسانه ایجاد انعطاف می‌کنند، شواهدی وجود دارد که نشان‌ می‏دهد ملاحظات ملی مصرف رسانه را شکل می‌دهند و اینکه این کانال‏های رسانه‌ای جدید نقش مهمی در حیطه‌ ملی ایفا می‌کنند. (Mihelj, 2011) به اعتقاد جان پاستیل، اگر مسائل روزمره را در نظر بگیریم، اینترنت در حال گذر و محلی‏تر شدن است. (Postill, 2011)
وجود مناقشات فراوان درباره‌ نقش رسانه در تقویت عرق ملی، به خصوص در عصر اینترنت، به ما نشان می‌دهد که بررسی و ارزیابی مجدد فرضیه‌های موجود در این زمینه امری ضروری است. به عبارت دیگر، باید دریابیم که آیا این چارچوب نظری که اغلب برای تحلیل رسانه‌ جمعی «سنتی» در حیطه‌ ملی کاربرد داشته، هنوز هم کارآمد است. تحقیق من روی دو نظریه‌ای تمرکز دارد که در زمینه‌ بررسی ملت از دیدگاه رسانه، توجه زیادی را به خود جلب کرده‌اند: آیین هم‌زمانی که به مصرف محتوای رسانه توسط گروهی از مردم در زمان یکسان مربوط می‌شود (Anderson, 1983)؛ و گفتمان رسانه‌ جمعی که به اصطلاح «ملی‎گرایی ابتدایی» بیلیگ (1995) مربوط می‌شود. مباحثات در مورد این دو نظریه در این مقاله سعی دارد تا تعادل را میان تغییرات اجزای آنها برقرار سازد تا از این طریق بتوانیم درک نظری خود را از رابطه‌ میان رسانه و ملی‎گرایی در عصر اینترنت در کانون ارزیابی دوباره قرار دهیم. این بازبینی همچنین به ما این امکان را می‌دهد تا کارامد بودن نظریه‌های بیلیگ و اندرسون را در عصر اینترنت ارزیابی کنیم. 
چند نکته درباره‌ این بررسی باید در مد نظر قرار گیرد. اول اینکه قرار نیست در این مقاله به دنبال چارچوب نظری جایگزین برای بررسی رابطه رسانه و ملت باشیم، بلکه سعی بر این است تا به ارزیابی نظریات موجود در این زمینه بپردازیم. دوم اینکه اصل تئوری‌های موجود محدودیت‌هایی‌ دارند. مفهوم «جامعه متصور» اندرسون که مرکز مفهوم همزمانی در معرض رسانه قرار گرفتن او و همچنین «ملی‎گرایی ابتدایی» بیلیگ هر دو به دلیل استفاده از رویکردی حداقلی ـ حداکثری هدف انتقاد واقع شده‌اند: این بدان معنی است که در این نظریه‌ها فرض بر این بوده که تأثیر فراگیر و قدرتمند رسانه سازنده عرق ملی است. در این بررسی به نظریه‌های این دو به دید نظریه‌هایی تفکری نگاه شده که عامل تجربی اثر رسانه بر مصرف‌کنندگان آنها در نظریه وجود ندارد (Madianou, 2005). من این محدودیت را با ارجاع دادن به رویه‌های تحقیقی جایگزین (رویه‌های تجربی) جبران کرده‌ام. سوم اینکه اگرچه در این مقاله سعی دارم تأثیر روش‌های جدید ارتباط را تحلیل کنم، عقیده من بر این نیست که رسانه‌های «سنتی» ـ مثل روزنامه و رادیو ـ در دوره‌ کنونی نقش اجتماعی ایفا نمی‌کنند. تلاش من بر این است که به‌کارگیری رسانه اینترنت را به مثابه پدیده-ای جداگانه که می‌تواند موجب ظهور گرایش‌های رسانه‌ای جدید بشود، بررسی کنم. 
ملت و رسانه
«ملت» (= Nation) واژه‌ای بسیار انعطاف‌پذیر است که ریشه‌ها و مشخصات آن، بخشی از این مناقشه است. ملت‌ها با مفاهیم و معیارهایی چون سلطه و مرزها، اخلاقیات، حافظه جمعی، فرهنگ و هویت تعریف می‌شوند (Calhoun, 1997). فرضیات مرتبط با ملت‌ها و ریشه‌ آنها با دامنه گسترده‌ای از مسائل سر و کار دارند، و آداب و رسوم نظری فراوانی هستند که رویکردهای متفاوتی را برای چنین تحلیلی ارائه می‌دهند (Berberoglu, 2004). یکی از پایاترین مباحثات علمی (که البته مسائل سیاسی هم روی آن تأثیرگذارند) درباره منشأ ملت‌ها در طول دهه‌های اخیر همواره میان دیدگاه‌های ازلی‌انگاران و نوگرایان بوده است (Madianou, 2005). در حالی که دیدگاه اول بر پیوستگی اخلاقی طولانی مدت ـ به همراه مفاهیم روان‌شناسانه و جامعه‌شناختی آن ـ به عنوان پایه اصلی ملت‌ها تأکید دارد (Bayar, 2009, p. 1654)، دیدگاه دوم ملت‌ را واژه‌ای جدید در واژگان تاریخی می‌داند که خاستگاه آن یک هوشیاری اجتماعی است که افراد را به یکدیگر مرتبط می‌کند. اغلب از ابزار ارتباط جمعی به عنوان عاملی برای ایجاد این هوشیاری نام برده می‌شود. به نظر مادیانو (2005) این باور درستی است، به خصوص هنگامی که رویکرد اجتماعی ـ اجتماعی درون دیدگاه نوگرایانه را در نظر بگیریم. درست بودن این برداشت تأکیدی است بر نقش همزمان مصرف مفاهیم رسانه و جنبه‌های استدلالی این محصولات در ادراک ملت‌ها (Anderson, 1983) و در بازتولید و نگهداری آنها (Billig, 1995). بنابراین، مقاله عمدتاً بر این دو تفکر توجه خواهد اشت:
1. تشریفات مصرف مشترک ارتباط جمعی، به معنی مصرف رسانه که در یک منطقه جغرافیایی خاص در مدت زمان معلوم و به زبان مشخص اتفاق می‌افتد، فارغ از اینکه مفهوم ایجاد شده چه چیزی است؛
2. گفتمان بیان شده توسط رسانه‌های مختلف و انگاشتی که این گفتمان با توجه به افراد ملت هدف در بر خواهد داشت.
بحث تشریفات مصرف همزمان رسانه از کتاب پرنفوذ اندرسون در سال 1983 با عنوان جوامع فرضی برمی‌خیزد. این کتاب فروپاشی سلسله‌های الهی (دینی) و ظهور ملت‌های جدید را طرح کرده‌ است. طبق گفته‌های اندرسون، ظهور ملت‌های مدرن به صنعتی‌سازی و به ویژه تجاری‌سازی و چرخش مصالح چاپی مربوط می‌شود. ناشران که در جست‌وجوی بازار جدید برای محصولات خود بودند، زبان‌های بومی را جانشین زبان لاتین در کتاب‌ها کردند. این مسئله به تدریج سبب شد تا ناشران خواسته یا ناخواسته به ایجاد نهادهای اجتماعی و سیاسی کمک کنند که بعدها جای جوامع سنتی اجتماعی را گرفتند، اما هنوز بسیار کوچک‌تر و محدودتر از عرصه لاتین بودند. همین نواحی جغرافیایی محصور اغلب به دولت‌های ملی تبدیل می‌شدند. به نظر اندرسون خبرگزاری‌ها نقش بزرگی در این فرایند داشتند. خبرگزاری‌ها نقش چسبی را داشتند که مردمی را که پیش از این هرگز یکدیگر را نمی‌شناختند، به هم مرتبط می‌کردند و این‌گونه بود که تصور تبدیل شدن به ملت پدید آمد. روزنامه‌ها نیز به دنباله‌روی از کتاب‌ها به محصولات مدرن صنعتی تبدیل شدند که در نسخه‌های فراوان به فروش می‌رسیدند. اگرچه بر خلاف کتاب‌ها، روزنامه‌ها مدت کوتاهی بود که به چرخه رسانه‌ پیوسته بودند، وجود آنها شروعی بر مصرف همزمان مفاهیم رسانه‌های مختلف بود. این استفاده به تشریفات ملی عواقب نخست بدل شد. اندرسون این اتفاق را این‌گونه بیان می‌کند:
اهمیت این مراسم عظیم، متناقض‌نماست. هگل اعتقاد داشت که روزنامه برای انسان مدرن جانشین دعای صبحگاهی است. این مراسم در سکوتی عظیم و خلوتی بزرگ اجرا شد. هم‌اکنون هر شخصی که این مراسم را انجام می‌دهد به خوبی آگاه است که همزمان با او هزاران و شاید میلیون‌ها نفر این کار را انجام می‌دهند؛ اشخاصی که از وجود آنها مطمئن است اما کوچک‌ترین اطلاعی از هویت آنان ندارد. علاوه بر این، این مراسم پیوسته در فواصل زمانی یک یا نیم روزه‌ در تقویم در حال تکرار است. برای جامعه سکولارِ مورد تصور چه ظاهری روشن‌تر از این می‌توان دید؟ فردی که روزنامه را می‌خواند، می‌بیند که مسئول مترو، آرایشگر یا همسایگان او همزمان با او در حال خواندن همان مطالب هستند و از این طریق دوباره اطمینان حاصل می‌شود که جهان مورد تصور عیناً ریشه در زندگی روزمره دارد. (صص 36 ـ 35)
اندرسون در اینجا دیدگاه متداول مطالعه‌ نوشته‌های چاپی مدرن در سکوت را با فعالیت‌های فردی منطبق می‌کند (McLuhan, 1967). اگرچه طبق گفته او این فعالیت فردی به مفهوم فعالیتی ترجمه می‌شود که ذات یکپارچگی ملی دارد، تناقضی که می‌تواند از این نشئت بگیرد که هر فرد مطالعه‌کننده آگاه است که دیگران دقیقاً به همان فعالیتی مشغول‌اند که او مشغول انجام دادن آن است.
روزهای نخستین ظهور رادیو و تلویزیون، و پیش از به وجود آمدن کانال‌های متفاوت، حتی بیشتر بر این همبودی و همزمانی تأکید داشت. ممکن بود روزنامه را در ساعات مختلف روز یا حتی در روزهای پس از انتشار آن، افراد مطالعه کنند، اما رادیو و تلویزیون برنامه مشخصی داشتند که باعث ایجاد تجربه‌ای مشترک می‌شدند. علاوه بر این، همان‌طور که داگلاس (2004) می‌گوید، رادیو حیطه جغرافیایی انتشار پیغام‌ها برای یک ملت را گسترش داد. به عقیده او رسانه‌های چاپی ممکن بود برای افراد بی‌سواد مفید نباشد و همچنین حیطه توزیع آنها کوچک‌تر بود؛ بنابراین رادیو بود که این حیطه را گسترش داد. به عبارت دیگر، رادیو نسبت به روزنامه تجربه‌ قوی‌تری از جامعه مورد تصور و همبودی را ایجاد کرد. علاوه بر این باید به این نکته هم توجه داشت که خوانندگان روزنامه نسبت به سلیقه و مزاجشان می‌توانستند انتخاب کنند که مقالات را به چه ترتیبی بخوانند یا مقاله‌ای را اصلاً مطالعه نکنند، اما رادیو ترتیب ارائه مطالب را به شنونده دیکته می‌کرد (Ellwood, 2009). تلویزیون نیز در ابتدا با افزودن عنصر بصری این تجربه همزمانی را بهبود بخشید. از آنجا که تمام مردم مشغول تماشای یک برنامه مشخص بودند که از منبعی مشخص پخش می‌شد، خانوارهای یک کشور (حداقل در کشورهای غربی) به وسیله تلویزیون می‌توانستند مستقیماً با اتفاقاتی که در اتاق نشیمن خانه‌های دیگر در حال وقوع بود ارتباط بگیرند (Mihelj, 2011). مصرف همزمان تلویزیون به این ترتیب مشخص را می‌توان با تجربه مشترک از آب و هوا مقایسه کرد (Katz, Dayan, & Motyl, 1981). 
در حالی که انتشار گسترده‌ مفهوم «جامعه خیالی» اندرسون میان کارهای علمی و تحقیقی، به تازگی نقدهای فراوانی به همراه داشته است، اما همواره این مسئله که استفاده همزمان از رسانه و در معرض آن قرار داشتن نقش مهمی در شکل دادن تقویم و ساعت ملی دارد، از مقبولیت گسترده‌ای برخوردار است. پاستیل معتقد است که مفهوم جامعه‌ خیالی اندرسون به استعاره‌ای ساکن بدل شده است که حواس ما را از توجه به نقش اصلی پویایی و تبادلات فرهنگی ـ اجتماعی باز می‌دارد؛ پاستیل به عنوان جانشین این مفهوم واژه‌ «نواحی فرهنگی» (Postill, 2011) را پیشنهاد داده است. سابینا میهلج قضیه را از زاویه‌ دیگری می‌نگرد، (Mihelj, 2011, p. 2) او معتقد است که محبوبیت کار اندرسون اغلب ناشی از بررسی‌های بخشی او بوده است؛ بررسی‌هایی که قصد پیدایش و انتشار آن رجحان دادن نقش تصویر ملی بر مفهوم خاص اجتماعی ـ اقتصادی بوده است. میهلج بر این باور است که تصویر ملی نسبت به مسیر پیش روی مدرنیته که از جوامع مختلف و انواع متفاوت ارتباطات جمعی گرفته شده است، قاعده و دستور متفاوتی دارد. اگرچه گفته‌های میهلج و پاستیل هر دو نگاهی انتقادی دارند، چشم‌انداز هر دو دیدگاه آیین قرار گرفتن همزمان در معرض رسانه را به عنوان بخش مهمی در شکل دادن به زمان ملی می‌بینند. در واقع هر دو نویسنده در کتاب‌های اخیر خود بخش‌هایی را به رابطه‌ میان رسانه و زمان و تقویم ملی اختصاص داده‌اند، به گونه‌ای که این رابطه به سبب در معرض قرار گرفتن موازی افراد با رسانه پدیدار شده است. بنابراین به نظر می‏رسد مرکزیت مداوم این موضوع، تعیین‌کننده‌ تحلیلی عمیق از جایگاه آن در عصر اینترنت است.
برای اینکه تصویر جامعی از یک ملت داشته باشیم، باید ذات خودِ گفتمان را هم در محاسبات خود به حساب بیاوریم. این بحث بر اساس این اندیشه بنا شده است که بقای «ملت» بخشی ذاتی از زندگی روزانه است و در نتیجه این بحث ناگزیر در گفتمان رسانه جاسازی شده است. در حالی که گلنر، اندرسون و دیگر پژوهشگران، تاریخ ملت‌ها را از آغاز تاعصر جدید تشریح می‌کنند، تحقیقات بیست سال اخیر نیز تمرکز خود را روی جنبه‌های فرهنگ محبوب معاصر قرار داده است. در این رویکرد، در حالی که به سادگی درباره‌ ملت صحبت شده است، هویت ملی نیز بیان شده است؛ که از طریق گفتمان عمومی بنا شده در پنداشت اجتماعی و فرهنگی است. قدرت این انگاشت‌ها از این حقیقت سرچشمه می‌گیرد که آنهایی که به نوعی در گفتمان درگیرند به صورت کلی از حضور اساسی خود ناآگاهند (Billig, 1995).
بیلینگ در تلاش است تا دریابد «ما» تا چه اندازه نسبت به عِرق ملی خویش در زندگی روزمره آگاهیم. او در این موضوع حتی کسانی را که عقیده ملی‎گرایی ندارند و در ملت‌هایی ریشه‌دار زندگی می‌کنند نیز در نظر می‌گیرد. او با رد کردن این دیدگاه که همبستگی ملی حالتی ذاتی یا روانی است (Skey, 2009)، مدعی است در تمام ملت‌های ریشه‌دار، همواره گفتمانی فعال وجود دارد که در آن، «ما» در مقابل «آنها» و «مال ما» در مقابل «مال آنها» قرار می‌گیرد. بنابراین در واقع روزنامه، رادیو و تلویزیون هستند که ملت را بازتولید می‌کنند. برای مثال، هنگامی که نویسنده‌ یک مقاله از کلمه «ما» استفاده می‌کند منظور او به صورت کلی جامعه روزنامه‌نگاران یا حتی خوانندگان آن روزنامه نیستند، بلکه او با کلمه «ما» به ملت اشاره می‌کند. با همین روش می‌توان تفاوت میان اخبار محلی و اخبار خارجی را توصیف کرد: 
هر ملتی از درون مرزهای آن به مثابه مرکز جهان در نظر گرفته می‏شود. بیلیگ معتقد است این‌گونه از ملی‎گرایی در عادت‌های مشترک زبان‌شناسانه و استفاده مرسوم از کلمات «کوچکی» چون «مردم» یا «اینجا»، خواصی ذاتی‌اند. درک کامل این پدیده نیازمند بررسی‌های دقیق‌تر این استفاده‌های مرسوم و قراردای است که در رسانه‌ها نیز به وفور یافت می‌شوند (Billig, 1995).
از نظر بیلینگ، ملی‎گرایی ابتدایی به معنی نوعی ملی‎گرایی است که از طریق گفتمان روزمره تقویت می‌شود و چنین تصویری از نقش رسانه‌های جمعی سنتی در تقویت ملی‎گرایی ابتدایی، با مطالعات ارتباطات ]...[ در یک راستا قرار می‌گیرد (Nossek, 2004). روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه می‌کوشند جنبه‌های مثبتی را از جناحی که به آن تعلق دارند نمایش دهند. آنها سرزمین مادری خود را منعکس می‌کنند و عموماً کدها [= شناسه‌ها] و مفاهیمی را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند که در فرهنگ ملت و حفاظت از مرزهای آن مؤثر باشند (Neiger & Zandberg, 2004). روزنامه‌نگاران تصویری منظم از جهان ارائه می‌دهند؛ تصویری ساخته شده از نمادها و افسانه‌ها که به ایجاد نظم در یک واقعیت معین اجتماعی کمک می‌کند. بنابراین آنها در واقع با کمک اجزای معنی‌دار و پرارزش اقدام به ایجاد و تأیید روایت می‌کنند (Yadgar, 2004). رویداد ملی از برجسته‌ترین روایاتی است که روزنامه‌نگاران به آن تکیه می‌کنند. گفتمان ملی‎گرایی ابتدایی حتماً در دیگر حوزه‌های فرهنگی، مثلاً در انواع دیگر رسانه همچون نمایش‌های واقع‌نما، نیز حضور پیدا می‌کند. با اینکه چنین برنامه‌هایی معمولاً از ساختارهای یکتای جهانی بهره می‌برند، بررسی مفاد آنها نشان می‌دهد که برنامه‌های مختلف با روایت کشوری که در آنها ضبط و پخش می-شوند، مطابقت دارند (Hetsroni, 2004).
هرچند آیین همزمانی و گفتمان ملی‎گرایی ابتدایی هریک می‌تواند به صورت مستقل وجود داشته باشد و به تنهایی نقش به سزایی در توسعه و بقای عرق ملی داشته باشد، هنگامی که در رسانه‌های جمعی سنتی هر دو در کنار هم قرار بگیرند، بی‌شک هریک می‌تواند در افزایش اثرگذاری دیگری مؤثر باشد. تفاوت‌های نوعی ملی‎گرایی ابتدایی («ما» در مقابل «آنها»)، هنگامی که در طول مصرف همزمان رسانه یک ملت همواره تکرار می‌شود، برای بخش بزرگ‌تری از آن ملت «منطقی» و «معتبر» خواهد شد. به همین ترتیب خواندن روزنامه، گوش دادن به اخبار رادیو و نگاه کردن به اخبار روزانه‌ تلویزیون نیز هنگامی که پنداشت ملی‎گرایی ابتدایی موجود در گفتمان از ادراک مصرف همزمان به عنوان یک آیین ملی حمایت می‌کند، به تجربه‌‌های مشترک پرمعنی‌تری تبدیل می‌شوند.
پایان هم‌زمانی آگاهانه؟
طبق گفته‌های اندرسون، عمل فردی و در سکوت روزنامه‌خوانی به واسطه‌ این آگاهی که افراد دیگر نیز در حال انجام دادن فعالیت مشابه‌اند، به تشریفاتی ملی تبدیل شده بود. ]...[ (Anderson, 1983). دانستن اینکه مسافر بغل دستی او نیز همان روزنامه‌ای را می‌خواند که او در حال مطالعه‌ آن است، باعث ایجاد ارتباط مفهومی قوی بین آنها می‏شود. اما در دوره‌ رسانه‌های دیجیتال با وجود اینکه افراد اغلب در حال مصرف منابع مشترک‌اند، به نظر می‌رسد که این ارتباط در حال تضعیف است. ]...[ این تضعیف به سبب خروج مصرف مشترک از نهادهای عمومی است.
در دوره‌ دیجیتال طریقه‌ استفاده‌ ما از رسانه‌ تغییر یافته است، تغییرات در روش مصرف اخبار روزانه، خودگواهی بر این امر است. اخبار در عصر اینترنت پیوسته در حال به روزرسانی هستند و مصرف کننده در هر زمان از روز که لازم باشد از طریق رایانه یا دستگاه‌های تلفن همراه به اخبار دسترسی دارد. طبق تحقیقات میندیچ (2005)، کم‌تر از بیست درصد از جوانان آمریکایی به صورت روزانه روزنامه مطالعه می‌کنند (Mindich, 2005, p. 3). این تغییر روش در به دست آوردن اخبار سبب بروز بحران در صنعت روزنامه‌ آمریکا و اروپا شده است و از آنجا که این بحران پیش از عصر اینترنت آغاز شد می‌توان بخشی از این بحران را به سبب سرریز شدن تبلیغات از روزنامه‌ها به سمت وب‏سایت‌های اینترنتی دانست و مصرف آنلاین اخبار را تشدید کننده‌ این وضعیت شمرد. طبق تحقیقات مرکز تحقیقات پیو در سال 2012، هفتاد درصد از مالکان کامپیوتر، 51 درصد از مالکان تلفن‌های هوشمند و 56 درصد از دارندگان تبلت‌ها اخبار مورد نیاز خود را از طریق دستگاه‌های الکترونیکی به دست می‌آورند (Mitchell, Rosenstiel, & Christian, 2010). درحالی که اتخاذ چنین بسترهای دیجیتالی برای خواندن اخبار برای همه یکسان نیست (و مطمئناً هنوز بسیاری از افراد روزنامه مطالعه می‌کنند) و نه نتها فقط میان استفاده کنندگان از اینترنت در کشورهای مختلف متفاوت است، بلکه با توجه به عواملی چون وضعیت اقتصادی، سن و جنسیت استفاده از این ابزار متفاوت است، اما به نظر می‌رسد ما همچنان باید میزان تأثیر این رویه جدید را بر عرق ملی، ارزیابی نظری کنیم. 
مثال اندرسون از مسافران مترو، نقطه‌ شروع خوبی برای ارزیابی تغییرات در آیین مصرف همزمان رسانه در عصر اینترنت به نظر می‌رسد. در فرایند مصرف اخبار از طریق دستگاه‌های دیجیتال، همچنان محتمل است که مسافران یک واگن در حال استفاده از یک منبع خبری یکسان در زمان واحد باشند. در عین حال تفاوت استفاده از تبلت، تلفن یا کتاب‌خوان‌های دیجیتال با روزنامه این است که در معرض دید عموم قرار نمی‌گیرند. قرار گرفتن در مقابل کسی که در حال مطالعه روزنامه‌ای یکسان با شماست، جای خود را به مواجهه با افرادی داده است که در حال مطالعه مفاهیم نامشخص روی دستگاه‌های دیجیتال خود هستند. در حالی که روزنامه‌ها امکان منفعلانه مطالعه‌ را به افراد دیگر می‏دهند ـ مثلاً ممکن است فردی که در صندلی مقابل نشسته تعدادی از تیترهای خبر را رصد کند ـ در مورد دستگاه‌های دیجیتال، هرگونه تلاشی برای نگریستن به تبلت یا تلفن همراه مسافر کناری تجاوز به حریم خصوصی شمرده خواهد شد. 
امروزه همگرایی فناورانه، دامنه عظیمی از انتخاب نرم‌افزارهای کاربردی مختلف و مفاهیم قابل استفاده روی دستگاه‌های یکسان را ایجاد می‌کند. این به سبب طبیعت وب است که طیف عظیمی از مجراهای موازی را در اختیار ما می‌گذارد. در نتیجه افراد به راحتی متوجه نمی‌شوند که جنس استفاده ما از ابزار الکترونیکی چیست یا چه چیزی در پس لوگوی تبلت یا تلفن ما در حال گذر است. مسافر مترو در حال خواندن ایمیل است یا آخرین اخبار را بررسی می‌کند؟ آیا خانمی که هدفون در گوش دارد در حال گوش دادن به همان ایستگاه رادیویی است که مرد آن طرف راهرو به آن گوش می‌دهد یا در حال گوش دادن به موسیقی مورد علاقه خود است؟ پس این ابزارها با حذف دانش عمومی نسبت به مفهوم مصرفی، جنبه‌های فردی تجربه روزنامه‌خوانی یا تلویزیون دیدن را افزایش می‌دهند. 
از بین رفتن مصرف همزمان آگاهانه‌ رسانه در محیط‌های خانگی نیز تا حدود زیادی دیده می‌شود. تلویزیون و پیش از آن رادیو اجزای برجسته دکوراسیون [= تزئینات] خانه بودند، اما این نقش آنها در حال کمرنگ شدن است. در گذشته تلویزیون در مرکز اتاق نشیمن قرار می‌گرفت و تماشای تلویزیون را به فعالیتی عمومی تبدیل کرده بود که همه افراد خانواده معمولاً در آن سهیم بودند. پیش از ایجاد کانال‌های مختلف در تلویزیون خانواده‌های سراسر یک کشور، همه در یک زمان واحد در معرض برنامه‌ تلویزیونی یکسانی قرار می‌گرفتند. اما با شروع قرن بیست و یکم و ایجاد کانال‌های مختلف در هر خانه ممکن بود برنامه متفاوتی دیده شود و با تعدد دستگاه‌های تلویزیون در منازل «اعضای خانواده این امکان را داشتند تا در خلوت به تماشای تلویزیون بنشینند».
تلویزیون، دستگاهی برای ایجاد تجربه مشترک دیداری، تأثیر فراوانی بر محیط گذاشت تا جایی که حتی در مکان‌های عمومی مثل فرودگاه‌ها و اتاق‌های انتظار نیز به کار می‌رفت. اما با محبوبیت روزافزون کامپیوترهای شخصی و کوچک‌تر شدن دستگاه‏های دیجیتالی که قادر به پخش صدا و تصویر‌ند تجربه‌ دیداری در حال تبدیل به تجربه‌ای فردی و خصوصی است. این قضیه با در نظر گرفتن تغییر فاصله و زاویه تماشا کردن و استفاده‌ فراگیر از هدفون‌ها به جای بلندگو، مشهود است. «صمیمیت» روزافزون کاربران با صفحه نمایش در کنار دیگر فعالیت‌های خصوصی که می‌توان روی این صفحه نمایش‌ها انجام داد، محیط فعالیت‌های دیداری و شنیداری نسبت به قبل بسیار کوچک‌تر ساخته است. این انتقال به صورت بالقوه درک آگاهانه از همبودی استفاده از تلویزیون را تغییر می‌دهد، حتی اگر هنوز عمل انجام همزمان مانند گذشته به صورت گسترده به انجام برسد.
البته نظر من این نیست که آنچه درباره‌ روزنامه خواندن اتفاق افتاد درباره تلویزیون دیدن هم اتفاق افتاده یا قرار است در آینده‌ نزدیک اتفاق بیافتد. همان‌طور که الیس (2002) بیان می‌کند، اگرچه امکان تماشای شخصی و تعاملی تلویزیون به افراد این امکان را می‌دهد تا زمان و ترتیب پخش شدن برنامه‌ها را در اختیار بگیرند، همچنان تماشای برنامه‌ها به صورت از پیش تعیین شده، مخاطبان بسیاری دارد. با این حال، مصرف آنلاین محتوای تلویزیون به امری رایج بدل شده و این نوعی از مصرف رسانه است که بیشتر از عمومی بودن جنبه‌ خصوصی دارد. فن‌آوری‌هایی مانند ضبط دیجیتال برنامه‌های ویدئویی که میزان رواج آن در سال 2012 در آمریکا 35 درصد بوده (Bronnenberg, Dub´e, & Mela, 2010) همچنین این قابلیت را دارند تا مفهوم «یک مخاطب» را جانشین گروه خاصی از افرادی نمایند که محتوای مشخصی را در زمان مشخصی مصرف می‌کنند (Couldry, 2000, p. 43).
با توجه به این نکته، به نظر می‌رسد مشخصه‌های دیگر مصرف آنلاین ارتباطات می-توانند به تقویت هم‌زمانی آیین و در نتیجه به آگاهی منجر شوند. اول اینکه به دلیل همگرایی فناورانه و افزایش روزافزون دستگاه‌های قابل حمل، مردم می‌توانند بدون توجه به مکان جغرافیایی، اخبار ملی را به روز دریافت کنند. دوم، آن‌گونه که میهلج (2011) بیان می‌کند، کاربران می‌توانند در زمان یکسان درگیر فعالیت‌های ارتباطی مختلفی باشند. برای مثال سر زدن به حساب کاربری فیسبوک فعالیتی است که جنبه‌ها و تأثیرات آن بر زمان ملی همچنان جای ارزیابی دارد. ممکن است کاربران مطلع باشند که افراد نامعلوم دیگری در حال مصرف محتوایی یکسان در بازه‌ زمانی معلوم ـ برای مثال در هنگام صبح ـ هستند که این قضیه مثل قرار گرفتن در معرض روزنامه‌های چاپ صبح است. سوم در محتوای وب 2.0 ـ که کاربران به صورت فعال در حال تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی، یوتیوب، فروم‌ها و وبلاگ‌ها هستند ـ کاربران بیشتر درگیر مسائل ملی هستند که دوستان و همکاران آنها از طریق وب به اشتراک می‌گذارند؛ پس نسبت به این مسائل آگاهی بیشتری دارند. این گونه از درگیری در مسائل ملی که امروزه وجود دارد، شاید حتی از آگاهی دوره‌ رسانه‌های جمعی سنتی قوی‌تر باشد؛ زیرا در آن دوره مخاطبان بسیار منفعل‌تر از زمان حال بوده‌اند. همچنین بحث‌های آنلاین (برای مثال، بحث‌های انجمن‌های طرفداران تلویزیون) «مشاهده همزمان برنامه‌ها را تشویق می‌کند؛ زیرا بحث در مورد نکات طرح، آنی است».
با توجه به این نکات متوجه می‌شویم که فرایند کنونی حداقل در ظاهر به افزایش عامل همزمانی منجر می‌شود؛ اگرچه عوامل بسیاری بر سر راه آنها وجود دارد که باعث کاهش اهمیت آنها می‌شود. با توجه به عامل اول ـ یعنی همان در دسترس بودن اخبار ملی در سطح بین‌المللی ـ باید این نکته را در خاطر داشته باشیم که طبق انگاشت اندرسون از همزمانی، برای ایجاد تصویر یک جامعه‌ خاص، عامل توزیع یک روزنامه در یک ناحیه‌ جغرافیایی خاص، امری ضروری است. اگر هرکسی در هر مکانی قادر باشد به اخبار محلی دست یابد، ممکن است که مرزهای یک جامعه، حداقل در مرحله‌ آگاه، دچار اختلال شود. این یعنی مردم می‌دانند که کاربران دیگر نقاط جهان ممکن است به وب‌سایتی دسترسی داشته باشند که به جای همزمانی ملی خواندن اخبار بر همزمانی بین‌المللی آن تأکید دارد.
با در نظر گرفتن مسئله‌ دوم، یعنی هنگامی که افراد در یک وقت محلی معین درگیر انجام دادن فعالیت‌های اجتماعی و ارتباطی یکسان‌اند، باید به این نکته توجه داشت که این فعالیت همزمان بسیار کم‌تر از گذشته در نهاد‌های عمومی مشهود است. همان‌طور که میهلج گفته است، در این مورد یک استثنا وجود دارد و آن فیسبوک است. در فیسبوک کاربران معمولاً ردپایی از خود در سایت به جای می‌گذارند. این ردپا می‌تواند «دوست داشتن» چیزی در فیسبوک یا نظر گذاشتن زیر مطلبی باشد. با این حال، باز هم همزمانی خواندن مقاله خبری یکسان توسط کاربران برای خود آنها مشهود نیست. با در نظر گرفتن پیوند‌های قوی به وجود آمده در متون دیجیتال و همچنین ارتباط این متون با محتوای دیگر (که می‌تواند شناسه و تاریخچه‌ کاربری هر فرد را هم به حساب بیاورد)، در می‌یابیم که نمونه‌های آنلاین از ایده‌ اندرسون از در معرض قرار گرفتن همزمان فاصله‌ بیشتری می‌گیرند. امکان دارد این محتوا با هرگونه جریان از پیش تعیین شده محتوا که در دسترس کاربر قرار می‌گیرد (اعم از دیداری یا شنیداری) تداخل پیدا کند. علاوه بر این، اخبار اینترنت مدام در حال به روزرسانی است که با این تصور که نوشته‏های چاپ شده موضوعی یگانه و یکسان‌اند، در تضاد است. اخباری که در اینترنت منتشر می‌شود همواره با تاریخ، ساعت و حتی دقیقه‌ انتشار همراه می‏شود. بنابراین، خوانندگان اخبار تنها در صورتی در معرض محصولی یکسان قرار می‌گیرند که دقیقاً در یک زمان به وب‌سایت دسترسی پیدا کرده باشند و حتی در صورت بروز چنین اتفاقی احتمال اینکه این حقیقت انعکاسی همچون روزنامه‌های چاپی بر آگاهی آنها داشته باشد، بسیار کم است. 
همان‌گونه که پیش‌تر اشاره کردیم، تعامل، به طور بالقوه درگیری کاربران را با محتوا و مفاهیم ملی تقویت می‌کند. اما شبکه‌های اجتماعی معمولاً افرادی را که قبلاً با یکدیگر آشنا بوده‌اند به هم متصل می‌کند. به علاوه، تالارهای گفت‌وگوی عمومی هم به این منظور ایجاد شده‌اند تا میان گروهی از افراد که از باور مشترکی حمایت می‌کنند یا علایق یکسانی دارند، ارتباط ایجاد کند. پس این تالارها هم از برجستگی اجتماعی خاصی برخوردار نیستند. نظر لوتز (2007) در این باره این‌طور است، «نمی-توان بر مهمانی‌هایی که در آنها افراد تفکر و انعکاس خود از تلویزیون را به اشتراک می‌گذارند اسم جامعه گذاشت؛ در اینها مردم فقط از طریق همتایانشان و با استفاده از تالارهای آنلاین با علایق خود ارتباط برقرار و رابطه‌ای معنی‌دار ایجاد می‌کنند» (صص 245 و 246). بنابراین با چنین دیدگاهی، روابطی که درون فعالیت‌هایی ایجاد شده توسط کاربران بسترهایی چون شبکه‌های اجتماعی و فروم‌ها به وجود می‌آیند کاملاً با تعریف اندرسون از تجربه‌ ارتباطات همزمان که خواننده روزنامه را با خیل عظیمی از خواننده‌های دیگر که «کوچک‌ترین تصوری از هویت آنها» ندارد، متفاوت است (صص 35 و 36). در دوره کنونی ما شاهد رابطه‌ نزدیک و حتی صمیمی کاربران هستیم که آثار اجتماعی این فعالیت را محدود می‌کند. 
با وجود این می‌توان با در نظر گرفتن تصویر ملی از یک شبکه‌ اجتماعی تمایز دیگری را پدید آورد. گوون بوویر در حالی که باور شباهت اجتماعات فیسبوکی با جوامع مد نظر اندرسون را می‌پذیرد، به تفاوتی هم اشاره می‌کند. از نظر او گروه‌ها و اجتماعات موجود در فیسبوک متعدد و متغیرند و افراد می‌توانند مدام در میان آنها در تحرک باشند (Bouvier, 2012, p. 54). گونه‌ کنونی ایجاد محتوا که توسط کاربران انجام می‌پذیرد، نسبت به مصرف سنتی رسانه، نتیجه‌ای کاملاً متفاوت خواهد داشت. اما محتوای ملی تولید شده توسط کاربران نقش مهمی در گفتمان ملی دارد.
بنابراین، با وجود عقاید متفاوت درباره‌ مصرف محتوای ارتباطی از طریق اینترنت و آینده‌ مصرف همزمان به عنوان تجربه‌ای اجتماعی، هیچ شکی نیست که تغییرات بسیاری در حال وقوع است. حداقل هم اکنون مشخص است که مصرف مشترک محصولات ارتباط جمعی تا حد زیادی از نهادهای اجتماعی کنارگذاشته شده‌ است. […]
«ما» و «آنها» در شبکه
اینترنت گاهی با سیر قلمروزدایی و جهانی شدن هم‌سو می‌شود و به کاربران خود این امکان را می‌دهد تا جدا از مکان و موقعیت جغرافیایی (یا ملیت) منابع شبکه یا داده، به اطلاعات آن دسترسی داشته باشند. شبکه برای نخستین بار این امکان را برای مردم فراهم ساخته‌ تا بدون درنظر گرفتن مسافت و وساطت عوامل ملی به تماشای حوادث و رخدادها بپردازند. […]
چنانچه این حرکت آزاد اطلاعات بدون موانعی چون ملاحظات ملی در رابطه با مکان و زبان و غیره رخ می‌داد، بدون شک می‌توانست یکی از پایه‌های ملی‎گرایی ابتدایی را ـ یعنی قرار گرفتن در معرض مفروضات ملی (طبیعی) که در گفتمان رسانه نهادینه شده‌اند ـ ریشه‌کن سازد. جدا از سایر موارد، این مفروضات بین «ما» و «آنها» (بین افرادی که به گروه جمعی ملی تعلق دارند و افرادی که به این گروه تعلق ندارند) تمایز قائل می‌شود (Billig, 1995). جست‌وجو و مرور آزادنه میان سایت‌ها، صرف‌نظر از مکان و هویت ملی به ناچار می‌تواند این تمایز ملی‎گرایی مضاعف را از بین ببرد. واقعیت این است، تا زمانی که اینترنت در طی این سال‌ها درصدد از بین بردن ریشه‌ ملی‎گرایی بوده، اهمیت قومیت‌ها وملیت‌ها در گفتمان‌های آنلاین و در ساختارهای اینترنت افزایش یافته است. این روند را می‌توان در سه سطح مختلف مشاهد کرد: الف) سازماندهی شبکه؛ ب) محتوای اینترنت؛ ج) اولویت‌ها و الگوهای جست‌وجو و گشت‌وگذار کاربران که در گرو این گفتمان است. این سه سطح که با یکدیگر مرتبط‌اند و با هم هم‌پوشانی دارند، با کمک یکدیگر درصدد آن‌اند تا این دیدگاه را که شبکه، یک موجودیت واحد جهانی است متزلزل سازند (Shklovski & Struthers, 2010).
نخستین بار هالاویس (2000) با توجه به ساختار و محصول اینترنت دریافت که اینترنت تا حد زیادی در امتداد مرزهای ملی سنتی، سازماندهی شده است. وی در تحقیقی که بر روی چهار هزار نشانی اینترنتی در کشورهای مختلف انجام داد، دریافت اکثر پیوند‌هایی که در این سایت‌ها ارائه می‌شوند به سایر سایت‌ها در همان کشور مرتبط‌اند. بنابراین مدعی شد که مرزهای ملی تأثیر مستقیمی بر توپوگرافی شبکه دارند. […] آنها دریافته بودند که تعداد لینک‌ها [= پیوندها]ی موجود در حوزه‌ یک کشور به طور قابل ملاحظه‌ای بیش‌تر از تعداد پیوند‌های مرتبط با سایر کشورهاست؛ و اینکه نزدیکی جغرافیایی و زبانی بین کشورها تأثیر مثبتی بر تعداد پیوند‌های مرتبط با آن کشورها دارد.
یکی ‌دیگر از نمودهای ساختار اینترنتی با پیامدهای ملی، در ارتباط با نام‌های حوزه هر کشور است. چنین نام‌هایی به یک علامت و هویت ملی تبدیل می‌شوند. مِیهلج (2011) توضیح می‌دهد که در ابتدا سامانه‌ نام دامنه (DNS) بدون درنظر گرفتن مرزهای ملی گسترش یافت و پسوندهای پرکاربردی چون، .gov ،.int ، و .comرایج شد. با وجود این با گذشت زمان این پسوندهای پرکاربرد که از تابعی خاص پیروی می‌کردند، راه خود را به دستور زبان ملی باز کردند و درها را به سوی حوزه‌های خاص هر کشور گشودند (ص. 37). اگرچه دامنه‌های ملی تضمین نمی‌کنند که سرور یک سایت به‌طور فیزیکی در کشور خاصی قرار دارد، یک نشان نمادین از وابستگی به آن کشور هستند. تحقیق درباره نگرش کاربران به این نشانه‌های ملی در قزاقستان نشان دهنده‌ تفاوت میان «ما» (مردم کشور قزاقستان) و «آنها» (روس‌ها) بود که اغلب به سایت‌هایی که مالکیت یا نام دامنه‌شان را تداعی می‌کند، نسبت داده می‌شوند (Shklovski & Struthers, 2010).
یکی دیگر از نشانه‌های بارز اینترنت، زبان است. در اوایل دوره‌ شبکه‌های مجازی، اکثر کاربران انگلیسی زبان بودند. با این حال، اینترنت به طور فزاینده‌ای راه خود را میان کشورهای غیر انگلیسی زبان پیدا کرد و به بخش مهمی از زندگی شهروندان آنها تبدیل شد. با قبول کارآمد بودن زبان‌های ملی، این باور که زبان انگلیسی باید به یک زبان جهانی تبدیل شود، کم‌کم از میان رفت. در نوامبر سال 2009 یک شرکت اینترنتی تصمیم گرفت برای نام‌ها و شماره‌های واگذار شده خود (آیکان ) از نام‌های دامنه‌ در زبان محلی استفاده کند. این تغییر سیاست نشان می‌دهد که زبان‌های ملی در شبکه‌ جهانی اینترنت رو به افزایش‌اند. همچنین نشان‌دهنده‌ آن است که استفاده‌ی انحصاری از حروف لاتین جمعیت افرادی را که با این الفبا آشنایی ندارند از اینترنت محروم می‌کند (IDN ccTLD Fast Track Process Launch, 2009).
خصوصیات ملی ساختار شبکه با مفهوم ملی شبکه مرتبط است و با آن هم‌پوشانی دارد. با توجه به آنچه پیش‌تر ذکر شد، نام دامنه ملی نقش مهم و نمادینی در رابطه با متعلقات ملی ایفا می‌کند و موجبات شناخت بهتر مفاهیم «ما» و «آنها» می‌شود. علاوه‌براین، محبوبیت رو به رشد موتورهای جست‌وجو و سیستم‌عامل‌های دیگر، زمینه افزایش قدرت نهاد ملی به عنوان یک اصل سازماندهی شده را فراهم کرده است. برای مثال، گوگل با فراگیر کردن موتورهای جست‌وجوگر «ملی»، باعث از میان رفتن مفهوم اینترنت به عنوان یک فضای فراملی شده است. روشن است چنانچه مکان و زبان جست‌وجو (و در نتیجه موقعیت جغرافیایی و سیاسی) روی نتیجه عمل جست‌وجو اثر نگذارد، دیگر نیازی به موتورهای جست‌وجوگر متفاوت نیست. این سیستم‌عامل‌های محلی علاوه بر اینکه خودشان از مفاهیم نمادینی تشکیل شده‌اند، به طور معمول دروازه‏های ارتباطی درون شبکه شناخته می‌شوند. عناوینی چون ‘‘Google UK’’ یا ‘‘Google India’’معانی متفاوت ملی را در بر دارد. از دیدگاه گوگل در واقع این مفاهیم آن چنان قوی هستند که لزومی بر تأکید بر نام کشورها وجود ندارد، شاید به این علت که کاربران خود بر این امر واقف‌اند که به صورت خودکار و مستقیم از لحاظ ملی و البته از لحاظ سودمندی به شبکه مورد نظر متصل می‌شوند.
ظاهراً در برخی از موارد، ساختارهای غیرملی شبکه منعکس کننده‌ مفاهیم ملی قوی-تری نسبت به موتورهای جست‌وجوگر اختصاصی گوگل‌اند. برای مثال، کاربران اسرائیلی که از طریق سرورهای محلی به سایت «جهانی» MSN دست می‌یابند با پنجره‌ای مواجه می‌شوند که در عنوان آن نوشته شده است: «از اسرائیل هستید؟ اکنون می‌توانید به سایت MSN اسرائیلی بروید!» پرچم کشورهای آمریکا و اسرائیل در پایین همان پنجره نمایان می‌شود تا کاربر را به سمت سایت اسرائیلی به زبان عبری یا سایت آمریکایی به زبان انگلیسی هدایت کند. این دو پرچم در این پنجره در واقع همان نقشی را ایفا می‌کنند که بیلیگ در سخنانش درباره قدرت ملی پرچم‌های ساکن و افتاده‌ای که مخفیانه در خارج از ساختمان‌ها برافراشته شده‌اند، بیان کرد. چه تعداد از کاربران دست از کار خود می‌کشند تا به نشانه‌های ملی‎گرایی نهادینه شده در این سایت‌ها بپردازند؟ هرچند برای افرادی که از بیرون شاهد این قضایا هستند این خود نشانه‌ای واضح از مفهوم ملی و متعلقات آن است. قدرت آنها در سادگی و پیش‌پا افتادگی آن‌ و نهادینه شدن آن‌ در مفروضات فرهنگی (و همچنین اقتصادی) است. این در حالی است که این علائم از دیدگاه ما بسیار طبیعی و ساده‌اند. با وجود همه این مسائل، این بدنه‌ دولتی نیست که موجب به حرکت درآمدن آن پرچم‌ها می‌شود؛ اصل اولی قرارگیری آنها در آن پنجره، مسائل مالی است.
خصوصیت ملی مفهوم شبکه درست در زمان بحران ملی و جنگ مطرح شد (Nave, 2008). در آن دوران که بحران اجتماعی افزایش یافته و غرور ملی بسیار پر رنگ شده بود، بحث ملی‎گرایی بسیار داغ بود. (Billig, 1995) اینترنت با موج تغییرات گفتمان رسانه ملی همراه شد: مخالفت‌های داخلی در پس‌زمینه‌ آن از میان رفت، مراجع بدیهی در رابطه با ملی‎گرایی جای خود را به اظهارات افراطی و غیر مبهم تعلقات ملی دادند، و راویان رسانه به اختلافات شدید بین «ما» و «آنها» پرداختند (Mihelj, 2011, p. 96). همان‌طور که نِیو نشان می‌دهد، با اشاره به منشأ سخنان اسرائیلیان در اینترنت (برای مثال، بلاگ‌هایی چون «خاطرات جنگ» در سایت‌های خبری و ایمیل‌ها) در طی جنگ دوم لبنان در سال 2006 کاربران تمایل بیش‌تری داشتند تا به روشن‌ترین و قاطعانه‌ترین شکل ممکن گرایش خود را نسبت به نهادهای سیاسی یا ملی خود بیان کنند. در این شرایط حتی رسانه نیز با جمع‌آوری اطلاعات به صحنه تئاتر در راستای این درگیری‌های ملی تبدیل می‌شد، که هم هدف و هم ابزار حملات مخرب مجازی را در شبکه‌های جهانی فراهم می‌کرد. چنین فعالیت‌هایی بخشی از جنگ‌های اینترنتی هستند، که بیش‌تر درصدد تخریب تصویر شبکه به-عنوان یک عرصه جهانی عاری از مرزهای ملی‌اند (Ortis & Evans, 2003). 
در معنای مشابه، شبکه ممکن است درصدد ارتقای هویت ملی باشد، به‌ویژه میان جمعیتی که دارای ریشه‌های مشترک اما از نظر جغرافیایی پراکنده‌اند (Eriksen, 2007). آوارگان یا گرو‌های ملی که برای استقلالشان فعالیت می‌کنند، از اینترنت به مثابه یک ابزار سیاسی استفاده می‌کنند. همان‌طور که پیش از این نیز از سایر ابزارهای ارتباطی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کردند (برای مثال، استفاده از مکاتبات، تلگراف، تلفن، فیلم‌ها). تفاوت عمده‌ در این است که اینترنت یک ارتباط ارزان و تعاملی را در اختیار آنها قرار داده و نسبت به قبل مخاطبان بیش‌تری را تحت پوشش قرار می‌دهد. بنابراین، شبکه‌ جهانی اینترنت این امکان را برای اقلیت‌ها فراهم می‌کند تا به وسیله‌ آن با اجتماعات و کشورهایی که از آنها دور افتاده‌اند ارتباط برقرار کنند. به‏جاست که بگوییم، با استفاده از اینترنت، مردم می‌توانند یک فضای ملی ـ محلی و عاری از مرزهای جهانی را تجربه کنند.
سومین قسمت کیفیت اینترنت ملی را می‌توان در اولویت‌بندی‌های کاربران مشاهده کرد. همان‌طور که پاستیل بیان کرده، کاربران اینترنت از میان ابزارهای فناورانه موجود، دست به انتخاب می‌زنند. پاستیل این تمایل و گرایش از طریق اینترنت را در حوزه‌ محلی نشان داد. اما می‌توان این امر را در تمایل کاربران نسبت به ماندن در حوزه‌ ملی خود و همچنین ارجح قرار دادن زبان ملی آنها نیز مشاهد نمود؛ که نقش اساسی در دامن زدن به بحث ملی‎گرایی ابتدایی ایفا می‌کند. این تمایل و ارجحیت دست در دست روند محلی کردن اینترنت داده، فعالیت‌های روزمره‌ کاربران آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد (Postill, 2011). بنابراین، اینترنت جانشین دفترچه تلفن-های قطور و همچنین آگهی‌های اشتغال و شخصی گذشته، شده است. نقشه‌ها نیز به همین ترتیب در سایت‌های اینترنتی به کمک کاربران آمده و به آنها در یافتن مسیر مناسب در سفر و همچنین مکان‌های دیدنی کمک می‌کند. همان‌طور که می‌دانید، نقشه‌های سنتی ریشه‌های معنایی جهانی و علمی قوی و نقشه‌کشی دقیق داشتند و نهایت تلاش خود را در زمینه‌ نمایاندن عینی خصوصیات جغرافیایی به عمل می-آوردند؛ نقشه‌های دیجیتال نیز تمام خصوصیات نقشه‌های سنتی را دارا و تا جای ممکن به فضای واقعی نزدیک هستند (Soffer, 2011). لایه‌های اضافه شده به آنها این امکان را در اختیار کاربر قرار می‌دهد تا به‏صورت دقیق‌تری منظره‌های محلی را مشاهده کند. حتی به کاربر این امکان را می‌دهد که نظرها و توصیه‌های خود را درباره اماکن مورد نظر به نقشه الصاق کند.
در بسیاری از موارد، استفاده از زبان ملی آنلاین مفاهیمی را که اجتماع مردمی به آن دسترسی دارند محدود می‌کند. تحقیقات بسیار نقش سخت‌گیرانه‌ زبان روی رفتار کاربران و اولویت‌های اصلی در مورد محتوای زبان مادری فرد را نشان می‌دهد. هر قدر تعداد سایت‌های با زبان مادری بیش‌تری در دسترس کاربران باشد، کاربران تمایل کم‌تری به استفاده از سایت‌هایی با زبان دیگر نشان می‌دهند. از طرف دیگر، کاربری که دچار فقر انتخاب محتوا در زبان مادری خود است، تمایل بیش‌تری به استفاده از سایت‌های زبان‏های دیگر دارد (Kralisch & Mandl, 2006). نزدیکی زبانی و فرهنگی (Straubhaar, 1991) ممکن است منتج به مفاهیم و ساختارهای مشترک میان سایت‌های کشورهای مختلف شود (Segev, Ahituv, & Barzilai-Nahon, 2007). این امر ممکن است کاربران کشورهای همجوار را به استفاده از مفاهیم آنها ترغیب کند. با این حال انتخاب‌های زبان آنلاین نیز تحت تأثیر هنجارها و رقابت‌های اجتماعی، سیاسی و ملی قرار می‌گیرد. تحقیقی که در کشور ازبکستان (Wei & Kolko, 2005) انجام شد، نشان داد با اینکه کاربران ادعا می‌کنند از سایت‌های انگلیسی و روسی در اینترنت استفاده می‌کنند، گرایش بیش‌تری به استفاده از سایت‌های روسی دارند؛ زیرا به این زبان واقف‌اند. بنابراین، زبان روسی به علت جمعیت فراوان روسی زبان‌ها زیاد استفاده می‌شود، اما به نسبت تراکم کم‌تری دارد. به همین دلیل سایت‌های روسی در میان کاربران قزاقستانی طرفداران بیش‌تری دارد؛ زیرا اکثر آنها به زبان روسی مسلط‌اند، اما به دلیل روابط متشنج و پیچیده این دو کشور این مسئله شکل رقابتی به خود گرفته است. به عبارت دیگر، کاربران قزاق به سایت‌هایی افتخار می‌کنند که از نمادهای قزاقستانی استفاده می‌کنند (Shklovski & Struthers, 2010).
تحقیقات نشان داده است با توجه به استفاده‌ کاربران آمریکایی از سایت‌های خبری خارجی برای کسب اخبار و اطلاعات درباره جنگ عراق، در دسترس بودن سایت‌های خارجی تا چه میزان حائز اهمیت است. زیرا با این شرایط کاربران خود را محدود به اخبار و گفتمان‌های ملی‌گرایانه‌ رسانه‌های داخلی نمی‌کنند. بیش از یک چهارم کاربران آمریکایی برای کسب اخبار از سایت‌های خارجی استفاده می‌کردند که بیش‌تر آنها با سیاست‌های بوش در مورد جنگ عراق مخالف بودند (Best, Chmielewski, & Krueger, 2005). این رویداد متصدیان امر را به این مسئله واقف ساخت که استفاده از سایت‌های خبری خارجی برای کاربران به یک امر روزمره تبدیل شده است (ص 65). هرچند طرف دیگر این آمار و ارقام بیان‌گر آن بود که 75 درصد از کاربران بدون توجه به میزان اهمیت این مسئله‌ سیاسی فقط از سایت‌ها داخلی و محلی آمریکا استفاده کردند، در صورتی که می‌توانستند از دیدگاه‌های ارزشمند سایر کشورها نیز بهرمند شوند. این مسئله، حداقل در حال حاضر این ادعا را که فضای عمومی ملی در عصر اینترنت در حال از بین رفتن است زیر سؤال برده است. بُویر بر طبق تحقیقاتش درباره فعالیت دانش‌آموزان گاردیف ویلز در فیس بوک، به این نتیجه رسید که در چنین شبکه‌های اجتماعی گفت‌و‌گو و بحث‌های فردی در مورد مسائل ملی بارزتر و در نتیجه به آرمان‌های ملی نزدیک‌ترند: با اینکه کاربران مشغول فعالیت‌های روزمره‌ خود هستند، می‌توانند با استفاده از این شبکه‌های اجتماعی تا حدودی به فعالیت‌های ملی‎گرایی خود نیز بپردازند. در کنار اینکه آنها همچنان وظایف خود را به عنوان دانش‌آموز انجام داده، به کافه رفته، با دوستان و آشنایان خود بحث و گفت‌وگو کرده، یا به تماشای تلوزیون نشسته‌اند؛ در شبکه‌های اجتماعی نیز نقش خود را به عنوان قهرمانان ملی ایفا می‌کنند (Bouvier, 2012, pp. 52–53).
نتیجه
همان‌طور که امروزه ثابت شده است، فرایند جهانی شدن بسیار پیچیده است، و از مسائل چندگانه‌ای اثر می‌پذیرد، که از میان آنها می‌توان به مسائل داخلی و خارجی اشاره کرد. از آنجا که گرایش‌های جدید رابطه‌ نزدیکی با گرایش‌های جهانی دارند (Featherstone & Lash, 1995)، جای تعجب نیست که روابط میان ارتباطات آنلاین و گرایش‌های ملی نیز دارای پیچیدگی باشد. همزمان از سوی دیگر، روند محلی شدن و تشدید گرایش‌های ملی‌گرایانه در ساختار و مضمون شبکه‌ها و همچنین در رفتار کاربران، مشهود است. همه‌ این موارد به نقش پررنگ زبان در شبکه و طبیعت چندزبانی اینترنت مرتبط‌اند.
نظریه اندرسون درباره اجتماعات خیالی، توجه دانشمندان را به خود جلب کرد، گرچه در اغلب موارد مبتنی بر درجات استعاری و بدون هیچ‌گونه تحقیق و بررسی دقیق بود و ارجاعی به مفاهیم اساسی و نخستین نداشت (Mihelj, 2011; Postill, 2011). با کاهش همزمان استفاده‌ عموم از محصولات ارتباطی مشابه آگاهی افراد نسبت به این روند به تدریج رو به زوال گذاشت و با توجه به گفته‌ اندرسون، مردم با افرادی که شناختی از آنها نداشتند ارتباط پیدا می‌کردند. البته این امر به این معنا نیست که نقش ملی رسانه در عصر ارتباطات اینترنتی کم رنگ شده است، بلکه ارتباط با انبوه رسانه-های ارتباطی ممکن است موجب از میان رفتن تشریفات اضافی شود یا به وضوح بر شکل‌گیری و باز تولید گفتمان ملی دامن بزند.
همان‌طور که اذعان داشتم، همزمانی استفاده از مضامین مشابه رسانه و پشتیبانی از گفتمان‌های ملی، زمینه‌های تقویت یکدیگر را فراهم می‌سازند. اما به این دلیل که مورد آخر به عنوان یک پدیده هژمونیک امری بسیار طبیعی است، ملی‎گرایی ابتدایی نیازی ندارد که مخاطبانش به طور همزمان از یک محتوای یکسان بهره ببرند. از سوی دیگر، اصل اساسی در مورد این مفهوم که همان مفروضات ملی است، در مفاهیم و شکل‌های مختلفی منعکس شده است. این فرضیات بدون تفکر آگاهانه به صورت طبیعی مورد قبول عموم قرار گرفته است. بنابراین، سهم رسانه‌ها در زمینه‌‌ ملی‎گرایی ابتدایی وابسته به فرایند مصرف مشترک نیست. این امر باید در تحقیقات و بررسی‌های بعدی درباره ارتباط رسانه و ملت مورد توجه واقع شود.
در آخر باید خاطر نشان کنم که تغییرات نقش ملی مصرف ارتباطات جمعی که در اینجا به آن پرداخته‌ام، همچنان در حال بحث و بررسی است. اهمیت اجتماعی و تسلط رسانه‌های سنتی مثل روزنامه و تلویزیون همچنان پابرجاست، که خود به مقوله‌ مصرف همزمان تأکید می‌کند. در نتیجه کاهش در مصرف مشترک ارتباط جمعی کم‌تر قابل توجه است. از سوی دیگر، اینترنت با تصویر جهانی که از خود نشان داده است، به سرعت در حال رشد و پختگی است. که در این روند هر دو مقوله‌ محلی شدن و گفتمان ملی درگیرند. مغایرت‌های عمیقی بین کشورها و گروه‌های اجتماعی مختلف در زمینه استفاده و قبول اینترنت و فن‌آوری‌های دیجیتال وجود دارد. این امر این امکان را برای بررسی و مقایسه به منظور ارزیابی پیامدهای ناشی از تغییر تعادل بین مراحل و اجزای گفتمان تجربی فراهم می‌کند، که خود بیانگر رابطه میان رسانه و ملت است. در میان سایر موارد، جالب توجه خواهد بود اگر مقایسه کنیم کشورهایی را که از اینترنت کم‌تر استفاده می‌کنند و به عنوان کشورهایی که بیش‌ترین تشریفات ملی را در زمینه‌ مفاهیم مصرف رسانه دارند، با کشورهایی که نرخ مصرف اینترنت بالایی دارند. چنین مقایسه‌ای به ما کمک خواهد کرد تا با مفاهیم تغییراتی که در این مقاله به آن پرداختیم، بیش‌تر آشنا شویم، و در نتیجه رویکرد نظری خود را درباره محیط ارتباطی که همواره در حال تغییر است، تصحیح کنیم.

References
Anderson, B. (1983). Imagined communities: Reflections on the origin and spread of nationalism. London, England: Verso.
Antonsich, M. (2009). On territory, the nation-state and the crisis of the hyphen. Progress in Human Geography, 33(6), 789–806.
Appadurai, A. (1990). Disjuncture and difference in the global cultural economy. In M. Featherstone (Ed.), Global culture (pp. 295–310). London, England: Sage.
Bayar, M. (2009). Reconsidering primordialism: An alternative approach to the study of ethnicity. Ethnic and Racial Studies, 32(9), 1639–1657. 
Beck, U. (2002). The cosmopolitan society and its enemies. Theory, Culture and Society, 19(1–2), 17–44. 
Bellman, S., Schweda, A., & Varan, D. (2009). Vewing angle matters—Screen type does not. Journal of Communication, 59, 609–634.
Berberoglu, B. (2004). Nationalism and ethnic conflict. Lanham, MD: Rowman & Littlefield Publishers.
Best, S. J., Chmielewski, B., & Krueger, B. S. (2005). Selective exposure to online foreign news during the conflict with Iraq. The Harvard International Journal of Press/Politics, 10(4), 52–70. 
Bharat, K., Chang, B., & Henzinger, M. (2001).Who links to whom: Mining linkage between Web sites. In Proceedings of the IEEE International Conference on Data Mining (pp. 51–58).Washington, DC: IEEE Computer Society.
Billig, M. (1995). Banal nationalism. London, England: Sage. Bouvier, G. (2012). How Facebook users select identity categories for self-presentation. Journal of Multicultural Discourses, 7(1), 37–57.
Broddason, T. (2006). Youth and new media in the new millennium. Nordicom Review, 27(2), 105–118.
Bronnenberg, B. J., Dub´e, J. P., & Mela, C. F. (2010). Do digital video recorders influence sales? Journal of Marketing Research, 47(6), 998–1010.
Calhoun, C. (1997). Nationalism. Minneapolis: University of Minnesota Press.
Carey, J. W. (1998). The Internet and the end of the national communication system: Uncertain predictions of an uncertain future. Journal of Mass Communication Quarterly, 75(1), 28–34.
Couldry, N. (2000). The place of media power. London, England; New York, NY: Routledge.
Dahan, M., & Sheffer, G. (2001). Ethnic groups and distance shrinking communication technologies. Nationalism and Ethnic Politics, 7(1), 85–107. 
Dor, D. (2004). From Englishization to imposed multilingualism: Globalization, the Internet, and the political economy of the linguistic code. Public Culture, 16(1), 97–118.
Douglas, S. J. (2004). Listening in: Radio and the American imagination. Minneapolis; London, England: University of Minnesota Press.
Ellis, J. (2002). Seeing things: Television in the age of uncertainty. London, England; New York, NY: I.B. Tauris.
boyd, d. m., & Ellison, N. B. (2007). Social network sites: Definition, history and scholarship. Journal of Computer-Mediated Communication, 13(1), 210–230. 
Ellwood, D.W. (2009). Is there a European culture? Journal of Modern Italian Studies, 14(1), 109–122.
Enoch, Y., & Grossman, R. (2010). Blogs of Israeli and Danish backpackers to India. Annals of Truism Research, 37(2), 520–536. 
Eriksen, T. H. (2007). Nationalism and the Internet. Nations and Nationalism, 13(1), 1–17. 
Featherstone, M., & Lash, S. (1995). Globalization: Modernity and the spatialization of social theory: An introduction. In M. Featherstone, S. Lash, & R. Robertson (Eds.), Global modernities (pp. 1–24). London, England: Sage.
Fortunati, L., & Sarrica, M. (2011). Insights from journalists on the future of the press. Communications, 36(2), 123–146. 
Friedman, T. L. (2005). The world is flat: A brief history of the twenty-first century. New York, NY: Farrar, Straus and Giroux.
Gellner, E. (1983). Nations and nationalism. Oxford: B. Blackwell.
Graham, S. (1998). The end of geography or the explosion of place? Conceptualizing space, place, and information technology. Progress in Human Geography, 22(2), 165–185. 
Gustafsson, K. E. (2008). End-game strategies in the Swedish national tabloid industry. Nordicom Review, 29(2), 325–334.
Hafez, K. (2007). The myth of media globalization. Cambridge, England: Polity Press.
Halavais, A. (2000). National borders on the world wide web. New Media and Society, 2(1), 7–28. 
Hall, S. (1993). Encoding, decoding. In S. During (Ed.), The cultural studies reader (pp. 90–103). Routledge: London.
Hetsroni, A. (2004). The Millionaire project: A cross cultural analysis of quiz shows from America, Russia, Poland, Norway, Finland, Israel and Saudi Arabia. Mass Communication and Society, 7(2), 133–156. 
IDN ccTLD Fast Track Process Launch. (2009). Internet Corporation for Assigned Names and Numbers [website]. Retrieved from http://www.icann.org/en/news/announcements/announcement-16nov09-en.htm.
Katz, E. (1996). And deliver us from segmentation. The Annals of the American Academy of Political and Social Science, 546(1), 22–33. 
Katz, E. (2009). Introduction. The American Academy of Political and Social Science, 625(6), 6–18.
Katz, E., Dayan, D., & Motyl, P. (1981). Communications in the twenty-first century: In defense of media events. Organizational Dynamics, 10(2), 68–80. 
Kelley, M. (2007). The effect of screen size and audio delivery system on memory for television news. Visual Communication Quarterly, 14(3), 176–178.
Kirchhoff, S. M. (2011). The U.S. newspaper industry in transition. Journal of Current Issues in Media and Telecommunications, 2(1), 27–51.
Kralisch, K., & Mandl, T. (2006). Barriers to information access across languages on the Internet: Network and language effects. Proceedings of the 39th Hawaii International Conference on System Sciences—2006, pp. 1–10. 
Lotz, A. D. (2007). The television will be revolutionized. New York; London: New York University Press.
L¨uders, M. (2008). Conceptualizing personal media. New Media and Society, 10(5), 683–702. 
Madianou, M. (2005). Mediating the nation. London: UCL Press. McCarthy, A. (2001). Ambient television. Durham; London: Duke University Press.
McLuhan, M. (1967). The Gutenberg galaxy: The making of typographic man. London, England: Routledge & Kegan Paul.
Mesch, G. S., & Talmud, I. (2010). Wired youth. London; New York: Routledge.
Mihelj, S. (2011). Media nations: Communicating belonging on exclusion in the modern world. Hampshire, England: Palgrave Macmillan.
Mindich, D. T. Z. (2005). Tuned out: Why Americans under forty don’t follow the news. New York, Oxford: Oxford University Press.
Mitchell, A., Rosenstiel. T., & Christian, L. (2012). The State of the News Media 2012 – An Annual Report on American Journalism. The Pew Research Center’s Project for Excellence in Journalism: State of the News Media 2012. Retrieved from http://stateofthemedia.org/2012/mobile-devices-and-news-consumption-some-good-signs-for-journalism.
Morley, M. (1980). The nationwide audience: Structure and decoding. London, England: FBI. Nave, H. (2008). Ha-internet ke-sviva le-idud ve-he-hitlachdut ezrachit be-mahalachmilkhemet levanon ha-sheniya [The Internet as a platform for civilian morale and unity during the Second Lebanon War]. Tel Aviv, Israel: Tel Aviv University Press[Hebrew].
Neiger, M., & Zandberg, E. (2004). Days of awe: The praxis of news coverage during national crisis. Communication, 29(4), 429–446. 
Nossek, H. (2004). Our news and their news. Journalism, 5(3), 343–368. 
Ong, J. W. (1992).Writing is a technology that restructures thought. In P. Downing, S. D. Lima, & M. Noonan (Eds.), The linguistics of literacy (pp. 293–319). Amsterdam, the Netherlands: John Benjamins Company.
Ortis, C., & Evans, P. (2003). The Internet and Asia-Pacific security: Old conflicts and new behavior. The Pacific Review, 16(4), 549–572. 
Papacharissi, Z. (2009). The virtual geographies of social networks: A comparative analysis of Facebook, LinkedIn and ASmallWorld. New Media and Society, 11(1&2), 199–220. 
Postill, J. (2011). Localizing the internet. New York, NY; Oxford, England: Bergbabn Books.
Roosvall, A., & Salovaara-Moring, I. (2009). Introduction. In A. Roosvall, & I.
Salovaara-Moring (Eds.), Communicating the nation (pp. 9–21). Sweden: Nordicom.
Schlesinger, P. (1999). Changing spaces of political communication: The case of the European Union. Political Communication, 16(3), 263–279. 
Segev, E., Ahituv, N., & Barzilai-Nahon, K. (2007). Mapping diversities and tracing trends of cultural homogeneity/heterogeneity in cyberspace. Journal of Computer-Mediated Communication, 12(4), 1269–1297. 
Sheldon, P. (2008). Student favorite: Facebook and motives for its use. Southwestern Mass Communication Journal, 23(2), 39–53.
Shklovski, I., & Struthers, D. M. (2010). Of states and borders on the Internet: The role of domain name extensions in expressions of nationalism online in Kazakhstan. Policy and Internet, 2(4), 5. 
Skey, M. (2009). The national in everyday life: A critical engagement with Michael Billig’s thesis of banal nationalism. The Sociological Review, 57(2), 331–346.
Slevin, J. (2001). The Internet and society. Malden, MA: Blackwell.
Soffer, O. (2011). Mass communication in Israel. Raanana: Open University of Israel [Hebrew].
Steinberg, B. (2011). Are video-on-demand viewers Big Media’s next great hope? Advertising Age 82(35), 16. Retrieved from http://web.ebscohost.com.elib.openu.ac.il/ehost/delivery?sid=60761940-5546-4e85-b46e-6b26cbbe518f%40sessionmgr112&vid=13&hid=106
Straubhaar, J. D. (1991). Beyond media imperialism: Asymmetrical interdependence and cultural proximity. Cultural Studies in Mass Communication, 8(1), 39–59. 
Wei, C. Y., & Kolko, B. E. (2005). Resistance to globalization: Language and Internet diffusion patterns in Uzbekistan. New Review of Hypermedia and Multimedia, 11(2), 205–220. 
Yadgar, Y. (2004). Ha-sippor shelanu: Ha-narativ ha-leumi be-itonut ha-yisraelit [Our story: The national narrative in the sraeli press]. Haifa: Haifa University Press[Hebrew].

http://pajuhesh.irc.ir/Product/magazine/show/id/1988/book_keyword//occasion//index/1/indexId/236758 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۳۱
hasan sabilan ardestani

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی